پشیمانی از انتقال بیمار به خانه سالمندان
من پس از مدت پنج سال مراقبت از مادرم در منزل، هفتهی قبل او را به یک خانه سالمندان منتقل کردم. دلایل این اقدام زیادند و مهمترین آنها: نداشتن توان جسمی و روحی، درگیری با پدرم که تغییرات رفتاری مادرم را نمیتوانست تحمل کند، تقسیم عادلانه وقت روزانهام بین مراقبت از مادر و پخت و پز برای والدین، و ایجاد تعادل در برابر وظایف زناشویی و رسیدگی به امور شوهر و دو فرزند خردسالم میباشد.
حالا مرتبا خودم را ملامت میکنم و از کرده خود پشیمانم. مشکلتر از آن، تحمل زخمِزبان و ایرادگیری خالهها و سایر اقوام است. لطفا مرا راهنمایی کنید. چه کنم؟
.
من کسی را که پدر یا مادر مبتلا به فرسایش مغز را در سرای سالمندان میگذارد سرزنش نمیکنم. ولی به شدت تحسین میکنم صبر و بزرگی عزیزانی که از بیمار خود در منزل مراقبت میکنند. سرای سالمندان هم گاهی میتواند برای بیمار و همچنین مراقب او بهتر باشد.
همانطور که بیماران فرسایش مغز مانند هم نیستند، امکانات هر خانواده هم در مورد مراقبت از آنها یکسان نیست. ما آنچه در توان داریم برای آسایش و نگهداری عزیزانمان بهکار میبریم. بسیار اتفاق میافتد و به دلایل بیشمار که از حوصله این پاسخ خارج است، ممکن است زمانی برسد که نگهداری عزیزمان در منزل امکان نداشته باشد.
من در تالار گفتگوی بینالمللی دمانس فرونتوتمپورال، دردآشنایان زیادی را میشناسم که عزیز خود را به خانه ـسالمندان بردهاند. این افراد بدون استثنا احساس گناه میکنند چون نتوانستهاند از بیمار خود تا پایان در منزل نگهداری کنند.
مسئولیت ما با گذاشتن عزیزمان در خانه سالمندان پایان نمییابد. ما باید دقیقا و در حد امکان، در جریان وضع عزیزمان باقی بمانیم. تغییرات رفتاری، رژیم دارویی و ورزشی، برنامههای تفریحی مراکز نگهداری و خلاصه کلام همه امور عزیزمان به ما مربوط است. کسان زیادی را میشناسم که هر روز به خانه سالمندان میروند و ناهار عزیزشان را راسا به او میخورانند، با او به قدم زدن میروند (در صورت لازم با صندلی چرخدار) و خلاصه او را تنها نمیگذارند.
در خانه سالمندان مراقبت مستمر و حرفهای از بیمار بعمل میآید و شما بههیچوجه بیمار خود را ترک نکردهاید. خواهش میکنم بخشهای زیر را برای روشنتر شدن مطلب در وبسایت دردآشنا یا کتاب راهنمای مراقبین جلد اول مطالعه فرمایید:
- برنامهریزی مراقبت کردن از بیمار در منزل
- برنامهریزی مراقبت کردن از بیمار، خانه سالمندان
.
تصمیم به انتقال بیمار به خانهی سالمندان
مادرم به فرسایش مغز مبتلاست. پدر که خود نیز سالمند است از او مراقبت می کند. متاسفانه برادر بزرگسال من هم به نوعی بیماری دچار است. حضور دو بیمار در منزل با نیازهای متفاوت، بار مراقبتی پدر را بسیار سنگین کرده و آسایش هر دو بیمار را مختل نموده است.
ما شرایط این را نداریم كه برادرم جدا شود و در محل دیگری زندگی کند. تنها راه چاره این است که مادر را برای مدتی به یك مركز نگهداری سالمند ببریم تا آرامش به منزل ما باز گردد. من واقعا به چشم میبینم كه پدرم دارد اندک اندک از بین میرود. آیا این تصمیم درستی است؟
.
شخصا تجربهای ندارم. آنچه که عرض میکنم از یادداشتهای سایر مراقبین است.
اول اینکه این یک تصمیم خصوصی است و دیگران حق دخالت ندارند. مطمئن هستم بعضی از افراد فامیل بدون اینکه از مشکلات آگاه باشند به شما ایراد خواهند گرفت. این مطلب را به این دلیل میگویم که ذهن خود و پدرتان را برای این موضوع آماده کنید.
دوم اینکه در ابتدایامر شما در ذهنتان، با خود یک در گیری فکری خواهید داشت و به کار خودتان شک خواهید کرد. آیا کار درستی کردم مادرم را ترک کردم؟ آیا این بهترین تصمیم بود؟ آیا عجله نکردم؟ و امثال آن. برای این جدال ذهنی هم آماده شوید. ولی تصمیم را که گرفتید دیگر شک به دلتان راه ندهید.
سوم بر خلاف تصور همگان، اکثر بیماران خیلی زود با محیط جدید خو میگیرند. ممکن است در ابتدا مخالفت کنند، گریه و التماس کنند که مرا به خانه خودم برگردانید. تحمل کنید و شاید برای هفته اول به ملاقاتشان نروید که برگشتن به منزل تداعی نشود.
چهارم در انتخاب خانه سالمند دقت کنید. از نظر برنامهها، کارکنان، آسانی دسترسی به مدیر مسئول، و اینکه شما وکیل و وصی دلسوز مادر باقی خواهید ماند و در همه امور او نظارت خواهید کرد. حتماً قبل از امضا قرار داد به دفعات به آنجا سر بزنید و سعی کنید از کم و کیف همه برنامهها آگاه باشید.
پنجم اینکه اتاق مادر را تا آنجا که میتوانید با وسایلی که ایشان با آن آشنا هستند تزیین کنید. تابلو عکس یا نقاشی دلخواه ایشان، حتی مبلمان و میز آرایش و غیره را. نمیدانم این در ایران معمول هست یا خیر ولی در آمریکا بسیار متداول است.
ششم پس از نقل مکان مادر، کار شما تمام نمیشود. شما مرتباً به ایشان سر خواهید زد، با ایشان در باغچه آسایشگاه قدم خواهید زد، در صرف غذا به ایشان کمک خواهید کرد.
هر تصمیمی که بگیرید بهترین است چون شما از نزدیک از همه مشکلات آگاهید و کسی دلسوزتر و عاشقتر از شما نسبت به مادرتان وجود ندارد. موفق باشید.