در این بخش پرسشها و پاسخهای کاربران را در تالار گفتگو های مختلف در مورد تغییرات رفتاری منجمله اضطراب، پرخاشگری، افسردگی، توهم، و غیره بیماران جمع آوری کرده ایم.
.
تغییرات رفتار بیمار در مراحله اول بیماری
مراقبت کننده عزیزی چک لیست تغییرات رفتاری را بهصورت زیر ارسال کردند:
مرد، ٩٣ساله، مرحله اول بیماری و احتمالا شروع مرحله دوم
بدگمان، بيحوصله، سردرگم، بيقرار، و مضطرب
اخيرا كم حرف شده، مرتبا بهفكر فرو ميرود، قبلا سرگرمياش خواندن روزنامه وكتاب بود الان بهشدت بدون سرگرمي شده و مرتب دوست دارد هر روز از خانه بيرون برود و به مديريت كارهاي خودش برسد (مدير كارخانه ودرمانگاه خيريه بوده والان باز هم همان احساس مسئوليت را ميكند).
شرايط محيطي و فيزيكي از هر لحاظ مناسب است. حذف سرزدن به درمانگاه و كارخانه اذيتش ميكند.
دسترسي آسان به دستشويي، دستگيره هاي ايمني نصب شده است.
كم اشتها شده، برای خوردن همه غذاها بهانه ميآورد، فقط نان وپنير با چاي ميخورد.
تکرر ادرار دارد و زياد دستشويي ميرود
مشكل شنوايي دارد و بايد سمعك بزند ولي اكثرا مقاومت ميكند.
احتمالا چون نظم روزانهاش بهم خورده، از جمله سركشي به درمانگاه وكارخانه از برنامه روزانه حذف شده است، باعث اين تغییر رفتار شده است.
پدر گرامیتان مشغول گذران سختترین دوران بیماری هستند. ایشان مردی فعال و مفید برای جامعه بودهاند و هر روز با عده زیادی سروکار داشتند و راهکار و دستور صادر میکردند. حال در مرحله اول فرسایش مغز، بهخوبی درک میکنند که مشکل بزرگی برایشان پیش آمده و ایشان که تا دیروز مربی و بزرگ عدهای زیادی نه فقط در منزل بلکه در خارج منزل هم، بودند حالا ممکن است به زودی سربار خانواده شوند. خودشان نسبت به این مشکل تقریبا آگاهند و رفتار اطرافیان هم که سعی دارند از ایشان حفاظت کرده و امنیتشان را در نظر داشته باشند مزید بر علت شده است. ویروس کرونا هم قوز بالا قوز شده و ایشان را خانه نشین کرده است. این دوران به باور من سختترین ایام برای بیمار است.
اگر مشکل کرونا نبود، عرض می کردم طبق معمول ایشان را به کارخانه و خیریه ببرید و بگذارید این احساس وجود داشته باشد که چیز زیادی عوض نشده است. ولی این کار فعلاً عملی نیست.
راه جایگزین این است که هر روز مدیر داخلی کارخانه یا رئیس حسابداری یا کسی مانند آن با ایشان تماس تلفنی بگیرد و در موردی با ایشان مشورت کند یا برای کاری از ایشان اجازه بگیرد. لازم نیست که موضوع جدی باشد و در عمل از ایشان راهکار بخواهند.
دو مورد را به خاطر دارم. یکی بیماری بود که کار قبلی او رئیس شعبه بانک بود. خانواده او اوراقی را برای تایید به او می دادند و امضاء میکرد. نمونه دیگرش را در یک تد تاک دیدم. فردی که زمانی استاد دانشگاه بود حال دخترش ورقه های امتحان دانشجویان را به او میداد که تصحیح کرده و نمره بدهد. این یک نوع کلک زدن با عشق و صمیمیت است و نه تنها گناه ندارد بلکه ثواب هم هست.
برایشان سرگرمی ایجاد کنید. اگر کتاب و روزنامه را کنار گذاشتهاند راههای دیگری را امتحان کنید. مقاله فعالیت و سرگرمی را مطالعه کنید. مطمئن هستم بعضی از راهکارهای متعددی را که پیشنهاد کردهام به کارتان میآید.
تکرر ادرار با توجه به سنشان ممکن است از ورم پروستات باشد. اگر لازم است با پزشک مشورت کنید.
تنظیم ولوم سمعک کار ظریفی است و شاید از عهده بیمار بر نیاید. شما هم نمیتوانید به خوبی آن را تنظیم کنید چون گوش شما با گوش پدر فرق دارد. اکثر عزیزان ما با پیشرفت بیماری ممکن است عطای سمعک را به لقایش ببخشند. نوعی سمعک وجود دارد که کوچک است و داخل گوش قرار می گیرد و تنظیم آن به آسانی بههم نمیخورد. نمیدانم نوع سمعک پدر از کدام است. شاید متخصص شنوایی سنجی بتواند کمک کند.
.
.
سوءظن بیمار
.
لطفا درخصوص چگونگی برخورد با بیمارانی که دچارسوء ظن هستند توضیح دهید. بیمار ممکن است فکر کند که غذای او را مسموم کرده اند و در نتیجه از خوردن امتناع نماید.
.
فرد مبتلا به آلزایمرو سایر انواع فرسایش مغز ممکن است به اطرافیان خود مشکوک شود، یا کسی را به سرقت، خیانت، داشتن روابط نا مشروع و نامناسب متهم کند. او ممکن است باور داشته باشد که مراقبت کننده غذای او را مسموم کرده است. درحالیکه این نوع اتهامات مشکلبرانگیز هستند، باید بهیاد داشته باشید که بیماری موجب بروز این رفتارشده و بیماربا قصد و نقشه قبلی، به این کار دست نزده است.
باورهای جدی در مواردی که واقعی نیستند ممکن است در مرحله میانی بیماری آلزایمر و سایر انواع فرسایش مغز بروز نماید. اختلال و از دست دادن حافظه، مانند ناتوانی در یادآوری برخی افراد یا اشیاء، میتواند در ایجاد این باورهای غلط موثر باشد. اگر چه باورهای بیمار واقعیت ندارند، ولی برای بیمار مبتلا به فرسایش مغز این باورها بسیار واقعی هستند. او کوشش میکند که وقایع اطراف خود را با کاهشهای شناختی که با آن دست به گریبان است درک کند.
.
توصیهها:
- استفاده از دلیل و منطق برای قانع کردن بیمار که او در اشتباه است، با توجه به کم شدن توان قضاوت بیمار، بیهوده است و ممکن است به پرخاشگری و خشونت بیانجامد.
- از جملات ساده و کوتاه استفاده کنید و بیشتر شنونده باشید تا گوینده. به یاد داشته باشید که این باورها برای بیمار کاملاً واقعی هستند.
- به بیمار دروغ نگویید و بد گمانی های او را تایید نکنید. در ضمن با وی مجادله ننمایید.
- در رفتار خود دقت کنید. با صدای آرام و دور از هیجان صحبت کنید. آرامش شما، برای بیمار اطمینان بخش است.
برای اطلاع بیشتر، مقاله «بدگمانی» وبسایت دردآشنا را در آدرس زیر مطالعه نمایید: http://dardashna.ir/?p=655
.
عدم همکاری بیمار
مادر من الان بیشتر از ده سال است که به این بیماری مبتلا شدهاند. دو سال است که بیاختیاری دارد و برای تعویض پوشک همکاری نمیکند. بعضی مواقع هم یک روز کامل روی مبلش مینشیند وبه هیچ عنوان بلند نمیشود. لطفا راهنمایی بفرمایید. چه کنیم که او با ما سازگارتر باشد.
.
با توجه به اینکه بیش از ده سال از شروع بیماری مادرتان میگذرد به نظر میرسد که پیشروی بیماری ایشان کند است. این دوران را گرامی بدارید و حداکثر استفاده را از این لحظات ببرید.
ظاهرا ایشان درک و شناختشان هنوز خوب است. مسئله دستشویی رفتن انسان یکی از خصوصیترین فعالیتهای روزانه ماست. فرزند شما ممکن است از سن 3 یا 4 سالگی مایل نباشد در زمان قضای حاجت، در دستشویی حضور داشته باشید. عزیزان بیمار ما هم به همین ترتیب از این کار بهشدت اکراه دارند.
راهکار درست این است که اعصابشان تحریک نشود و احساس نکنند شما میخواهید کاری بر خلاف میلشان انجام دهید. میتوانید به روش زیر عمل کنید:
- با لبخند به بیمار نزدیک شوید و با صدایی که برای بیمار قابل شنیدن است حضور خودتان را آگهی دهید. از روبرو به بیمار نزدیک شوید که در دید مستفیم ایشان قرار بگیرید
- کنار مبل ایشان زانو بزنید
- دستتان را برای دست دادن بهطرف بیمار بیاورید و کف دست رو به بالا
- ایشان دستشان را در دست شما میگذارند
- سلام و احوال پرسی کنید. عینا مانند اینکه هفتههای متمادی او را ندیدهاید. بگویید از اینکه با شما هستم بسیار خوشحالم
- دستتان را از حالت دست دادن بچرخانید درست مانند کسانی که میخواند مچبگیرند و زور آزمایی کنند. در این حالت میتوانید به مدت طولانی دست در دست هم بمانید
- ژست از جا بلند شدن بگیرید و کمک کنید بیمار بلند شود
- اصلا راجع به دستشویی صحبت نکنید
- آهسته بهطرف مقصد حرکت کنید
- با کمک همان دست که در دست شماست سعی کنید شلوار او را پایین بدهید بهطوری که بیمار تصور کند خودش این کار را انجام میدهد
- آرام باشید و حوصله بهخرج دهید. اگر بیمار احساس کند عجله یا اضطراب دارید به اشکال برخورد خواهید کرد
- با شوخی و خنده با قضیه برخورد کنید. روحیه شاد در موفقیتتان بسیار موثر است
- با تمرین و تکرار این روش یواش یواش استاد خواهید شد
- کلیپهای آموزشی مربوط به نقل و انتقال بیمار در کانال دردآشنا در آپارات را ببینید.
.
زور کردن بیمار
برای دكتر بردنِ مادرم برای عفونت چشم مجبور شدیم به زور لباس تنشان كنیم و برادرم بغلشون نموده و در اتومبیل سوارشان کند. آیا این مشکل برای همه بیماران هست یا مامانِ من استثنا هستند ؟
.
مامان شما استثنا نیستند. بهطورکلی هر زمان که میخواهیم کاری با بیمارمان انجام دهیم باید زمینه را از پیش آماده کنیم بهطوری که اگر کوشش اولیه ما برای انجام کار موفق نبود، کار را متوقف کنیم و در فرصت بعدی به طریق دیگری دوباره سعی کنیم.
بیمار ما در مراحل اولیه با دنیایی از ناشناختهها روبروست. این ناآشنایی و آگاهی او درباره بهتحلیل رفتن تواناییهایش، باعث میشود که برای هر کاری کمی گارد بگیرد یا مخالفت کند. در این زمان که شما شاید نگران ترافیک و بهموقع رسیدن به مطب پزشک هستید از خود اضطراب نشان میدهید. این اضطراب و عجله شما از دید عزیزتان پنهان نمیماند و به اضطراب او میافزاید. مخالفت او بیشتر میشود و بههمان نسبت فشار شما بیشتر. در این زمان برای بیمار حالت «ترس ، فرار، یا مقابله»[1] پیش میآید. او میترسد و اگر بتواند فرار میکند و در غیراینصورت میایستد و میجنگد. این یک غریزه طبیعی است. بههر حال اوضاع از کنترل شما خارج شده است و به زور متوصل میشوید که اثر بد و معکوس دارد و بیمارتان ساعتها مضطرب خواهد بود. ممکن است یادش نباشد مشکل از کجا ایجاد شده است ولی تا ساعتها و شاید حتی روز بعد عصبی باقی بماند. و البته عفونت چشم ایشان مزید بر علت بوده است.
بهترین راهکار این است برای آماده شدن خروج از منزل، خیلی زودتر از آنچه که فکر میکنید لازم است شروع کنید که زمان مانور داشته باشید.
.
درخواست بیمار برای رفتن به خانه
بیمار ما همیشه میخواهد به خانه خودش برود، نگران بچههای کوچکش است که در منزل تنها هستند. هر عصر که به پارک میرویم رفتن به خانه خودش را فراموش میکند ولی دوباره یادش میآید. بعضی اوقات چند بار باید رفتن به پارک را تکرار کنیم. مجبوریم و گرنه آرام نمیگیرد. راهکار میخواستم و نمیدانیم که کار ما درست است یا نه.
.
این رفتار برای بسیاری از بیماران اتفاق میافتد.
معمولا زمانی که بیمار میگوید میخواهد به خانه خودش برود، منظورش گذشته دور است. شاید خانه پدری و زمانی که کودکی بیش نبوده. در مورد شما، زمانی که بچهها همه کوچک بودهاند.
برخورد شما درست است. با بیرون بردن بیمار از منزل، فکر او را از موضوع به چیز دیگری معطوف میکنید. به هر طریق که بتوانید موضوع را عوض کنید، کار درستی است. مثلا بگویید سالاد را که آماده کردیم میرویم. یا پس از صرف صبحانه میرویم. بهتر است کاری در حد توان بیمار به او محول کنید که عذر و بهانه شما واقعی به نظر برسد و بیمار احساس کند کار مفیدی انجام داده است.
برخورد غلط این است که بخواهید او را قانع کنید که اشتباه میکند. نگویید شما در خانه خودتان هستید. بچهها همه بزرگ شدهاند. و غیره. آنچه که بیمار حس میکند و به نظرش میآید برای او واقعیت دارد و اصرار به ثابت کردن اینکه او اشتباه میکند بر شدت اضطراب، نگرانی، و استرس او میافزاید.
[1] Fear, Fight, or Flight
.
لخت شدن شبانه
پدرم به بیماری دمانس فرونتوتمپورال مبتلاست. او بیاختیاری شبانه دارد. روزها مادرم میتواند بهموقع او را بهدستشویی ببرد. شبها او را پوشک میکند و لباس خواب میپوشاند ولی هر روز صبح او را لخت و کاملا خیس در رختخواب مییابد. او توان رفتن به دستشویی دارد ولی کوشش مادرم در بیدار کردن و بردن او به دستشویی بینتیجه بوده است. چگونه از لخت شدن شبانه پدر جلوگیری کنیم؟
.
برای جلوگیری کردن از لخت شدن بیمار، راهکاری که بعضی مراقبین با موفقیت استفاده کردهاند پوشیدن لباس خواب یا راحتی سرهم است. بهتر است جلو اینگونه لباسها بسته باشد و از پشت توسط نوارهای چسبی مخصوص(ولکرو) بجای تکمه یا زیپ بههم وصل شوند که به پشت بیمار آسیب نرسد.
دلایل لخت شدن پدر را واکاوی کنید. ممکن است پوشک او را ناراحت میکند، داخل پوشک گرم است، خارش یا کهیر دارد، موقع ادرار کردن احساس سوزش میکند، و سایر عوامل جسمی و محیطی. ممکن است او نیاز رفتن به دستشویی را احساس میکند و به این دلیل لباسش را بیرون میآورد ولی کار را به پایان نمیرساند یا ممکن است او فرق تختخواب و دستشویی را در حالت نیمه بیداری درک نمیکند.
با دانستن دلیل کارهای بیمار، میتوانید هدفمند در رفع مشکل بکوشید.
.
در آوردن پوشک
پدر من حدود چهار سال است که به فرسایش مغز مبتلاست. با وجود اینکه لباسهای سر هم به او میپوشانیم، ولی او با شکافتن لباس، پوشک خود را در میآورد. با این مشکل چگونه تعامل کنیم.
.
مشکلی که شما با آن در گیر هستید برای بسیاری از بیماران اتفاق میافتد. اول اجازه دهید کمی به ریشه یابی مشکل توجه کنیم بعد در باره راه حل گفتگو کنیم.
شما باید ببینید چرا پدرتان پوشکشان را در میآورند. شاید پوست ایشان ملتهب شده است و گرمای داخل پوشک را تحمل نمیکنند. شاید فقط حرارت داخل پوشک ازیتشان می کند. شاید خیس که میشوند از ناراحتی خارش، سردی ادرار مانده، و مانند آن در زحمتند. به این دلایل و امثال آن توجه بفرمایید و اگر مشکلی نظرتان را جلب کرد آن را بر طرف نمایید.
نمیدانم چه کسی نظافت پدر را انجام میدهد. باید حتما حداقل دو مرتبه در شروع روز و قبل از خواب ایشان شستشو شود، با گذاشتن و برداشتن حوله خوب خشک شود، از نظر سوختگی، خراش، جراحت یا هر مشکل دیگر بازبینی شود و نهایتا با کرم مرطوب کننده زینک یا وازلین خوب چرب شود.
مشکل دیگر عزیزان ما با پوشک می تواند بیماری های زمینهای باشد. مثلا یبوست و احساس اینکه می خواهند به توالت بروند، عفونت مجاری ادرار که با خارش و تکرر ادرار همراه است، عوارض و مشکلات پروستات متورم یا مثانهای که کاملا خالی نمیشود.
اما در مورد راهکار نگهداشتن پوشک… فرض من بر این است که شما در باره چیزی مانند پوشک بیاختیاری ایزیلایف صحبت میکنید. این نوع پوشک را ما فقط برای شب مصرف میکنیم و اگر پدر شما در خواب پهلو به پهلو نمیشوند میتوانید پس از خواباندن ایشان بستهای پوشک را باز کنید تا مانند زیر انداز عمل کند و با بدن ایشان تا حد امکان تماس کمتری داشته باشد.
در طول روز و ساعات بیداری، مخصوصا برای بیمارانی که قدرت تفکرشان نسبتا خوب است، از شرتهای یکبار مصرف استفاده کنید. این شرتها قدرت جذبشان خوب است و درست مانند شرت معمولی عمل میکنند. در نتیجه رغبت بیمار به پوشیدن آنها بیشتر است. پوشک ایزیلایف کاملا قالب بدن بیمار نمیشود و به محض بیاختیاری ادرار سنگین شده آویزان میشود. برای بیماری که راه میرود احساس خیلی بدی دارد.
مهم این است که هرنوع وسیله بیاختیاری که استفاده می کنید بیمار باید در آن راحت و آسوده باشد. شرت یا پوشک باید هر نیم ساعت یکبار کنترل شود و اگر خیس بود تعویض شود. بیمار را هر یک ساعت یکبار به دستشویی ببرید. تجربه ثابت کرده است که شاید نیمی از دفعات، عمل دفع در دستشویی انجام خواهد شد.
لباس سرهمی بیمار را از جنس محکمتری انتخاب کرده و درزهای آن را چندین بار چرخ کنید که پاره کردنش سختتر باشد. لباس را جلو بسته تهیه کنید و پشت آنرا با چسبهای دو رو ولکرو مجهز نمایید که در آوردنش برایتان آسانتر باشد. شاید نوع شبیه لباس کار کارگران که مانند سارافون است و توسط دو عددبند روی شانه بیمار قرار می گیرد مناسب باشد.
.
وسواس
پدرم مبتلا به بیماری دمانس فرونتوتمپورال است. اخیرا وسواس او تشدید شده بهطوری که برای یک شستشوی معمولی دستها، تعداد دفعات شستشو را شمارش میکنند و حتما باید به عدد خاصی برسد. بنده جایی مطالعه نکردهام که این مورد از علائم بیماری باشد. راهکار مناسب چیست؟
.
وسواس و رفتار تکراری وسواسگونه از عوارض این بیماری است. یک راه حل حرفتوحرف آوردن و کار دیگری را شروع کردن است. مثلا در حین شستشو، با رفتار عادی از او بخواهید چیزی مثلا حوله را از شما بگیرند. رفتارتان باید طوری باشد که پدرتان احساس کنند به کمک ایشان نیاز دارید نه اینکه قصد دارید ایشان را از شستن دست باز دارید.
بیماری عادت داشت یک ورق دستمال کاغذی از وسط تا بزند و انگشت سبابه و اشاره رابه سرتاسر دستمال بکشد، تا خط تای دستمال را کاملا اطو کند. این کار را به حدی ادامه میداد که پوست انگشتان او نازک و شکننده میشد. یک توپ نرم به اندازه توپ تنیس در دست او قرار دادند و یواشیواش این عادت از سرش رفت.
.
.
بیقراری و خشونت
پدرم ﭼﻨﺪ ﺷب است ﮐﻪ ﻋﺼﺒﯽ ﻣﯿﺸود. ﺑﯽﻗﺮاری میکند و مدام میگوید ﻣرا ﺑﻠﻨﺪ ﮐﻨﯿﺪ و ﺑﻌﺪﻣﯿﮕوید مرا ﺑﺨﻮاﺑانید. از ﺷﺪت ﻋﺼﺒﯽ ﺷﺪن مشت بر زمین میزند، بعد به خوزنی سر و دست میپردازد بهطﻮری ﮐﻪ از ﺳﺮش ﺧﻮن جاری میشود. اﮔﺮ کسی بهنزدش ﺑﺮود او را ھﻢ ﻣﯿﺰﻧد. ﭼهﮐﺎر ﮐﻨﯿﻢ؟
.
در مورد بیقراری و خشونت پدر اول ﺑﻪ ﺗﻐﺒﯿﯿﺮاﺗﯽ ﮐﻪ در ﻣﺤﯿﻂ اﯾﺠﺎد ﺷﺪه اﺳﺖ ﺗﻮﺟﻪ ﮐﻨﯿﺪ. ھﺮ ﮔﻮﻧﻪ ﺗﻐﯿﯿﺮات ﻣﺤﯿﻄﯽ، ﺳﺮﻣﺎ ﯾﺎ ﮔﺮﻣﺎ، ﺳﺮ و ﺻﺪا ﮐﻮﭼﻪ و ﺗﻠﻮﯾﺰﯾﻮن، رﻓﺖ و آﻣﯿﺪ زﯾﺎدی ﻓﺎﻣﯿﻞ و ﻋﺪم آگاهی آﻧﮫﺎ در ﻣﻮرد ﺑﯿﻤﺎری ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ اﯾﺠﺎد زﻣﯿﻨﻪ ﺑﺮای بیقراری ﺑﺎﺷﺪ.
رﻓﺘﺎر ﻣﺎدر و از ﭘﺎ در آﻣﺪن اﯾﺸﺎن ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﯾﮏ ﻋﺎﻣﻞ ﻣﮫﻢ در ﺑﻮﺟﻮد آﻣﺪن اﯾﻦ ﺑﯽﻗﺮاری ﺑﺎﺷﺪ. ﺑﯿﻤﺎر ﺑﺎﯾﺪ اﺣﺴﺎس ﮐﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺮای اطﺮاﻓﯿﺎن ھﻤﺎن ﺷﺨﺼﯿﺖ ﻣﮫﻢ و ﻗﺎﺑﻞ اﺣﺘﺮام ﻗﺒﻠﯽ اﺳﺖ. او ﺑﺎﯾﺪ اﺣﺴﺎس ﮐﻨﺪ ﮐﻪ در ﻣﻨﺰل او ﻋﺸﻖ و ﺻﻤﯿﻤﯿﺖ در ﺑﺎﻻﺗﺮﯾﻦ ﺳﻄﺢ ﺧﻮد وﺟﻮد دارد. ﺑﻐﻞ ﮐﺮدن، ﻧﻮازش ﮐﺮدن، ﻣﺎﺳﺎژ اﻧﺪاﻣﮫﺎ ﺑﺎ روﻏﻨﮫﺎی طﺒﯿﻌﯽ، ﻧﺠﻮاھﺎی ﻋﺎﺷﻘﺎﻧﻪ ھﻤﺴﺮ و ﻓﺮزﻧﺪان ﺑﯿﺶ از ھﺮ داروﯾﯽ ﮐﺎرﺳﺎز ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ.
دوم ﺑﻪ ﺑﯿﻤﺎرﯾﮫﺎی زمینهای ﺗﻮﺟﻪ ﮐﻨﯿﺪ. ھﺮ ﻧﻮع ﺗﺐ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺳﺮﻣﺎﺧﻮردﮔﯽ، ﯾﺒﻮﺳﺖ،
ﻋﻔﻮﻧﺖ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻋﻔﻮﻧﺖ ﻣﺠﺎری ادرار، و اﻣﺜﺎل آن ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﻣﺸﮑﻞ آﻓﺮﯾﻦ ﺑﺎﺷﺪ.
ﺳﻮم ﻣﺴﺎﯾﻞ ﻣﺮﺑﻮط دارو، زﯾﺎده روی ﯾﺎ ﻗﻄﻊ آن، ﺷﺮوع ﯾﮏ داروی ﺟﺪﯾﺪ و ﺗﺪاﺧﻞ آن ﺑﺎ
داروھﺎی دﯾﮕﺮ اﮐﺜﺮا ﺑﺎزﺗﺎب بیقراری بههمراه دارد.
اﮔﺮ ھﯿﭽﮑﺪام از ﻣﻮارد ﺑﺎﻻ ﻣﻮﺛﺮ ﻧﺒﻮد و بیقراری و خشونت اداﻣﻪ داﺷﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ ﭘﺰﺷﮏ ﻣﺸﻮرت ﮐﻨﯿﺪ.
.
.
بیقراری
مادرم بیقرار است. دائما بی هدف راه میرود. مرتب بدون دلیل سراغ کابینتها میرود و بر میگردد. ریزه خواری میکند. لباس روی بند پهن میکند و دو دقیقه بعد بررسی میکند که خشک شده یا نه. هر چند دقیقه این را تکرار میکند تا زودتر لباس را ببرد و در کمد جا دهد. بسیار کم حوصله و بیقرار است. چه کنیم؟
.
مشکل مادر شما حداقل دو زمینه دارد.
اول، زمینه بیقراری است که تغییر رفتاری شایع در این بیماران است. دوم، مشکل بیحوصلگی او در اثر بیبرنامگی است. سعی میکند برای خودش کار بتراشد. سه مقاله زیر را از وبسایت دردآشنا و کتابهای راهنمای مراقبین برای مطالعه توصیه میکنم:
- تغییرات رفتاری – اضطراب و بیقراری
- تغییرات رفتاری – انبار کردن اشیاء
- سرگرمی و فعالیت.
.
.
توهم
بابا مدام صدای چند نفر را میشنود که میگویند باید برود و با صدای بلند شروع میکند به جواب دادن. این موضوع عمدتا در شروع خواب و یا قبل از بیداری است. دکتر دارویی تجویز کرده است ولی هنوز هم دو یا سه روز یکبار توهم تکرار میشود. آیا این حالت بهتر خواهد شد؟
.
عارضه توهم برای اکثر بیماران اتفاق می افتد ولی شدت آن فرق میکند. مثلا در دمانس لویبادی، این عارضه معمولا شدیدتر و طولانیتر است.
داروهایی که روی شیمی مغز اثر میگذارند ممکن است تا دو هفته طول بکشد تا اثر خود را نشان دهند. اگر پس از مصرف حدود دو هفته یک دارو، نتیجه مطلوب بدست نیامد حتما با پزشک مشورت کنید. ممکن است پزشک دارو را عوض کند یا در دوز آن تجدید نظر کند.
.
گریه بیمار
من از همسرم مراقبت میکنم. او سه تا چهار ماه است که گریه میکند. به پزشک مراجعه کردهایم ولی مشکل بر طرف نشده است. چگونه باید با این مشکل کنار بیایم؟.
.
من موارد گریه کردن را در مرحله ابتدایی و حتی میانی بیماری زیاد دیدهام. بیمار آگاه است که با مشکل بزرگی روبروست. فراموشی، عدم تمرکز، سردرگمی، مشکلات جهتیابی، اشتباه در تقدم و تاخر کارهای معمولی، و بسیاری موارد از این قبیل در بیمار ایجاد تاثر، استرس، و اضطراب میکند. اوگوشهگیر میشود، افسردگی براو غلبه میکند، و به حال خودش گریه میکند. احساس می کند بر خلاف گذشته که مرجع و راهگشای همه خانواده بود حالا سربار شده است.
باید او را به آغوش خانواده باز گردانید. کارهایی که در توانش هست به او محول کنید. او را تنها نگذارید. مرتب از گذشتهها و بزرگواریهای او یادآوری کنید و تشکر کنید. باید احساس نماید که عضو مفید خانواده است. اگر لازم بود، به پزشک مراجعه نمایید. از خود درمانی بپرهیزید.
.
دندان قروچه بیاختیار
شوهرم دندانهایش را طوری به هم میساید انگار مشغول خوردن چیزی است و بههمین دلیل یکی از دندانهایش شکسته است. دندان پزشک گفته باید او را بیهوش کند. راهکار مناسب چیست؟
.
دندان قروچه در ۴٪ عزیزان ما اتفاق میافتد. در بعضی این عارضه در شب اتفاق میافتد و بعضی در روز. اکثر این حالات ربط به تعادل عصبی بیمار و اضطراب در او دارد. باید با پزشک معالج ایشان تماس بگیرید.
ارتباط این موضوع را با دندانپزشک درست متوجه نمیشوم. اگر منظورتان ترمیم دندان شکسته است، شاید راهکار بهتر این باشد که صبر کنید اضطراب ایشان فروکش کند و دندان قروچه تمام شود بعد در فکر ترمیم باشید. اگر در فکر تهیه گارد دهان هستید، در گزارش دیگری خواندم که گارد دهان در جلوگیری این نوع دندان قروچه بینتیجه است.
سعی کنید عواملی که ممکن است باعث بروز اضطراب در ایشان شده است را برطرف کنید. یبوست، عفونت مجاری ادرار یا نوع دیگر عفونت، تغییر مراقب، تغییر در اتاق و محل زندگی، داروی جدید،… همه عوامل را به دقت بررسی کنید. اگر دلیلش را پیدا نکردید با پزشک معالج ایشان مشورت نمایید. مداخلات دارویی ممکن است لازم باشد.
.
احوالپرسی با اموات
مامانم دچار توهم است. او در بیست سالگی پدر خود را از دست داده است. اخیرا مرتبا از او میپرسد و میخواهد نزد او برود. از فامیل درگذشته خود یاد میکند و احوال تکتک آنها را میگیرد مانند اینکه هنوز در قید حیات هستند. چه کنم؟
.
این نوع برداشت توسط عزیزان ما عادی است. بیماران اکثرا در محاسبه گذشت زمان دچار اشتباه میشوند و فراموش میکنند که مثلا پدرشان فوت کرده است. راهکار مناسب حرفتوحرف آوردن و منحرف کردن فکر بیمار است. سعی نکنید او را قانع کنید که مثلا پدر بزرگ سالها قبل فوت کرده است. منطق در این تعامل جایی ندارد. اگر خطری بیمار را تهدید نمیکند و با خیالات خودش خوش است، او را بهحال خود بگذارید ولی اگر تهییج، متاثر، و مضطرب میشود، سعی کنید فکر او را با ملایمت منحرف کنید.
.
تنبلی بیمار
بابا قبلا زیاد پیادهروى میكرد ولى اخیرا همیشه یا نشسته و یا خوابیده است. دیروز دستش را گرفتم و دور سالن منزل با ایشان راه رفتم. قدمهای خیلى كوتاه برمیداشت. بعد عصبانى شد كه خسته شدم اینهمه راه رفتم. از اینکه تحركش خیلى كم شده است نگرانم.
.
وزنش زیاد شده است و میل زیادی به بستنی دارد. چند روز است که هرچه میخورد، جلد و بشقابش را روى میز باقی میگذاریم و هر زمان كه میگوید من چیزی نخوردهام، به او نشان میدهیم. آیا رفتارمان درست است؟
اگر بتوانید تفریح راه رفتن را افزایش دهید کمک خواهد کرد. مثلا از دوستان صمیمی ایشان بخواهید با هم به پارک بروند؛ به ییلاق یا جایی که قبلا برایشان خوشآیند بوده بروید و آنجا قدم بزنید.
دمانس فرونتوتمپورال و منطق با هم جور نیستند. اینکه جلد تنقلات یا لیوان بستنی را به ایشان نشان دهید به احتمال زیاد موثر نخواهد بود و حتی ممکن است باعث پرخاشگری هم بشود.
بستنی خوردن را با پارک در هم بیامیزید. بگویید با هم میرویم و بستنی میخریم. بعد او را به پارک ببرید. اگر راجع به بستنی پرسید بگویید مغازه آنطرف پارک است. بعد از پارک و بستنی بگویید عجب بستنی بعد از پارک لذت بخش است. هر راهکاری که احتمال مقاومت و درگیری کمتری ایجاد کند مجاز است.
.
مقاومتکردن در نشستن
عزیزم برای نشستن مقاومت میکند. من دستش را میگیرم مینشینم واو هم همین کار را میکند. بعضی اوقات چندین بار این کار را میکنم تا بنشیند. من احساس میکنم میترسد. فکر میکند دارد میافتد و مقاومت میکند.
انصراف از نشستن ممکن است به دلایل مختلف بروز نماید.
در مورد بعضی عزیزان انرژی بیانتها و نوعی بیشفعالی است که در پارهای اوقات ماهها طول میکشد. در این دوران بیمار خسته نمیشود و در طول شبانه روز حتی تا ۲۰ ساعت سرپا و فعال است، مانند راه رفتن در پارک، قدم زدن داخل منزل، بیرون بردن سگ، و فعالیتهای دیگر. این مشکل بیشتر در مرحله اول بیماری بروز میکند.
دلیل دیگر وجود یک نوع بیقراری و نگرانی در فکر بیمار است و او با سرپا بودن میخواهد آمادگی خود را برای مقابله با آن حفظ کند. پیدا کردن دلیل شاید آسان نباشد ولی با دقت لازم و تغییرات کوچک در روال زندگی ممکن است بتوانید به آن پی ببرید و در رفع آن بکوشید. معمولا پرسش از بیمار، جر وبحث، و استفاده از زور مشکل را بزرگتر و پیچیدهتر میکند.
مشکل دیگر میتواند خود عمل نشستن باشد. بیمار ممکن است از نشستن بترسد. اگر احساس میکنید چنین دلیلی وجود دارد نشاندنشان به طریق زیر کمک میکند:
۱- از صندلی استفاده کنید که بلند باشد که نشست و برخاست از آن آسان باشد مانند صندلی نهار خوری بجای مبل راحتی.
2- دست غالب بیمار را در دست بگیرید (معمولا دست راستشان) و با دست دیگر روی پشتشان، ایشان را بهسمت صندلی به آرامی هدایت کنید.
3- به صندلی که رسیدید ۱۸۰ درجه به آرامی بچرخید تا پشت بیمار به صندلی باشد.
4- اگر لازم است به آرامی بیمار را بهطرف عقب ببرید تا پشت ساق پا یا زانو با صندلی تماس پیدا کند.
5- دستهایتان را دور کمر بیمار حلقه کنید (او را در بغل بگیرید) چند لحظه صبر کنید تا احساس آرامش کنند.
6- زانوهای خود را روبرو و چسبیده به زانوی بیمار نگهدارید.
7- کمی به جلو خم شوید و تماس زانوها را قطع نکنید.
8- بیمار را به آرامی در صندلی قرار دهید و چند لحظه در همین حالت باقی بمانید تا بیمار احساس آرامش کند.
9- به آرامی بیمار را رها کنید.
10- در تمام مدت کلمات آرامش بخش در گوش او بگویید، ترانه مورد علاقهاش را بخوانید، یا به هر طریق که میدانید آرامش ایجاد کنید.
برای راهنمایی بیشتر، ویدیوی نشاندن بیمار روی صندلی را در کانال دردآشنا در آپارات مشاهده کنید.
.
بیخوابی شبانه
مادرم بیخوابی شبانه دارد. او لباسهایش را در نیمه های شب از تنش خارج میکند. هربار نیمه شب بیدار میشوم، میبینم شلوارش را درآورده است.
او قبلا مشکل غذا خوردن هم داشت که پس از مشورت در تالار گفتگوی دردآشنا متوجه شدیم به عفونت مجاری ادرار دچار است. پس از مداوا و بهبود کامل، اشتهای او هم خوب شده بود. در این زمان به پزشک مراجعه کردیم تا به مشکل بیخوابی او بپردازیم.
پزشک داروهایی تجویز کرد که باید از دوز کم شروع کرده و بهآرامی ظرف یکهفته دوز را افزایش دهیم. اما حال مادرم با این داروها بهکلی بهم ریختهاست. گیج شده و میخواهد بخوابد ولی خوابش نمیبرد. چه کنم؟ آیا باید پزشکش را عوض کنم؟
.
چند نکته در مورد مصرف دارو:
- داروها را باید یک به یک شروع کرد یا یک به یک دوزشان را تغییر داد تا بتوانید دریابید اثر خوب یا بد بهدلیل کدام دارو ایجاد شده است.
- عوارض پیشآمده را که فکر میکنید در اثر مصرف دارو بوجود آمده است، با پزشکی که دارو را تجویز کرده است مطرح نمایید. بسیاری از این عوارض ممکن است عمر کوتاهی داشته باشند.
- ممکن است تا دو هفته طول بکشد تا اثر داروها کاملا روشن شود. تعویض پزشکی که داروی تجویزی او را فقط دو روز مصرف کردهاید معقول نیست.
- از مصرف خودسرانه دارو و تغییر در رژیم دارویی بیمار بر پایه گفته آشنایان جدا بپرهیزید.
- بهطور کلی بهتر است در حد امکان دارو کمتر مصرف کنید و به مشکلات مراقبتی عزیزتان بیشتر توجه نمایید. حتما برای هر دوی شما نتیجه بخشتر است. در بعضی تغییرات رفتاری مانند توهم و افسردگی شدید شاید تنها راه چاره مصرف دارو است. ولی بسیاری تغییرات رفتاری ممکن است ریشه در عوامل دیگر مانند عفونت، یبوست، گرسنگی یا تشنگی، گرمی یا سردی محیط، سر و صدا، و غیره داشته باشد. شما با دقت در این زمینهها و بر طرف کردن عوامل مزاحم ممکن است بتوانید مشکل را برطرف نمایید.
پزشک معالج مادر در زمان تجویز دارو باید از تمامی داروهای مصرفی او آگاه بوده باشند. خطر تداخلات دارویی همیشه وجود دارد و باید بهآن توجه کرد.
مثلا برای حل مسئله در آوردن شلوار، به همه چیز توجه کنید. آیا داروها حساسیت پوستی یا خارشی دارند؟ آیا پوستشان کهیر زده است؟ گرما یا سرمای اتاق، عفونت دوباره مجاری ادرار، تب، یبوست، و سایر مشکلات محیطی را از نظر دور نداشته باشید.
.
پرخاشگری
پدرم اوایل شروع بیماری رفتارهای پرخاشگرانه زیادی داشت، داروها را مصرف نمیکرد، آب نمیخورد، حتی سعی میکرد به من یا خواهرم که مراقبشان هستیم صدمه بزند. با گذشت زمان آرامتر شده بود تا اینکه از یک هفته پیش پرخاشگری او بیشتر شده و دقیقا شبیه روزهای ابتدای بیماری شده است.
حس میکنم مدارا و مهربانی در این زمینه نتیجه عکس دارد. یک هفته است که شربت را بیرون میدهد و هیچگونه مدارا و مهربانی نتیجه نداده است. الان هم مصرف آب را شبیه شربت کرده و با التماس و خواهش چند جرعه میخورد.
روند پرخاشگری در بیماران فرسایش مغز چگونه است ؟ آیا روند سینوسی دارد یا با گذشت زمان کاهش مییابد؟
معمولا زیر و بم پرخاشگری بهصورت سینوسی منظم نیست. مانند دیگر تغییرات رفتاری، پرخاشگری ممکن است کم شود و پس از مدتی دوباره عود نماید یا یک روز شدیدتر یا ضعیفتر از روز دیگر باشد. پرخاشگری ممکن است بهدلیل عوامل زیر بروز نماید:
- ناراحتیهای فیزیکی مانند درد، تب، عفونت، سرماخوردگی، یبوست، خستگی، کمخوابی
- عوامل محیطی مانندسروصدا، گرمی یا سردی اتاق، نور نا مناسب
- مشکلات ارتباطی مانند پرسش کردنهای زیاد و با صدای بلند، حواسپرتی بیمار، اضطراب و خستگی مراقب
- عوارض و تداخل دارو مانند شروع داروی جدید، زیاد یا کم کردن دوز دارو، اشتباه در مصرف دارو.
محبت و ملایمت همیشه گزینه بهتری از زور کردن است. زور همیشه کار را برای بیمار ومراقب او مشکلتر کرده و کیفیت زندگی هردو را پایین میآورد. مقاله پرخاشگری وبسایت دردآشنا یا کتاب راهنمای مراقبین جلد اول را مطالعه نمایید.
.
پرخاشگری بیدلیل
پدرم قبلا سکته مغزی داشته است. پرخاشگری فعلی او را واقعا بیدلیل میبینم چون هیچگونه تغییری در روال زندگی او از جمله محل زندگی، مراقبت، دارو، خواب و خوراک، عفونت، سرماخوردگی، و امثال آن بوجود نیامده است.
حتی یک تغییر بسیار کوچک در برنامه روزانه ممکن است حال عزیز ما را دگرگون کند. مراقبی حکایت میکرد که او هر روز صبح همسرش را به حمام میبرد ولی یک روز بهدلیل مشغله زیاد تصمیم گرفت آخر شب حمامشان را انجام دهد. همسر او از ساعت ۸ صبح تا ۴ بعداز ظهر با بیقراری شدید روبهرو شده و با کیف ادارهاش به دفعات از اتاق به جلوی در آمده و دوباره به اتاق برگشت. اما بعداز حمام عصر، آرام گرفته و بهخواب رفته بود.
متاسفانه پدر شما نمیتوانند مشکل کوچکی مانند دردسر را بیان کنند.
با توجه به سابقه سکته مغزی در پدر شما، امکان سکتههای خفیف برایشان وجود دارد و این موضوع قابل رویت نیست. در صورت ادامه پرخاشگری، با پزشک معالج ایشان مشورت نمایید.
.
.
اقدام به خودکشی بیمار
پدرم مبتلا به بيمارى ftd است و در چند هفته اخير چند بار دست به خود كشى زده است. دو روزه زمین خورده و توهم دارد. مثل نوار صحبت ميكند، شب تا صبح نخوابيده و با افرادى كه حضور ندارند صحبت ميكند لطفا راهنمایی بفرمایید.
.
میل به خودکشی و انجام این عمل معمولا با افسردگی شدید و اضطراب همراه است. در بیماران مبتلا به دمانس فرونتوتمپورال در سنین جوانتر و در مراحل اولیه بیماری بروز می کند. داروهای تجویز شده برای انواع مشکلات روانی معمولا این گرایش را تشدید مینمایند. اگر این شرایط در پدر شما وجود دارد و داروهای سایکوز برایشان تجویز شده است، لازم است دوباره با پزشک مشورت کنید تا شاید با تغییر دارو یا تغییر دوز آن گشایشی در کارتان بوجود آید. تداخل دارویی هم می تواند موثر باشد. بنا براین یک بررسی کلی دارویی کار مناسبی است. مقاله های ایمنی دارویی را مطالعه نمایید. http://dardashna.ir/?p=134
از نظر مراقبتی، شما بایستی کلیه امکانات اقدام به خودکشی را از دسترس پدرتان خارج کرده در جای امنی قفل کنید از جمله انواع داروها، لوازم اشپزخانه مانند کارد و ساطور و تیشه، مواد شوینده و پاک کننده، لوازم شکار و امثال آن. مقاله های ایمن سازی منزل را در وبسایت دردآشنا مطالعه نمایید.
http://dardashna.ir/?p=661
توهم و زمین خوردن پدر به احتمال زیاد مربوط به داروهای مصرفی ایشان است. مقاله توهم را در وبسایت دردآشنا در آدرس زیر مطالعه نمایید. http://dardashna.ir/?p=36
.
.
پرسشهای تکراری
از پرسشهای تکراری همسرم خسته شده ام. ساعت چند است؟ امروز چند شنبه است؟ حقوق داده اند؟ کی ناهار می خوریم؟ برنامه امروز مان چیست؟ …… چند دقیقه بیشتر نمی گذرد که پرسشها تکرار می شوند. دارم دیوانه میشوم. بعضی وقتها سرش داد می زنم که چند بار یک پرسش را تکرار می کنی؟ و خودتان میدانید که نتیجه اش پرخاشگری و پرتاب کردن هرآنچه دم دستش است میباشد. چه کنم؟
.
تکرار یکی از تغییرات رفتاری بسیار شایع بیماران مبتلا به دمانس است. بیمار ظرف چند لحظه فراموش می کند که دقیقه ای قبل چه پرسشی کرده است. شاید هم اظطراب و نگرانی او درباره از دست رفتن تواناییهایش او را وادار میکند به همسرش تکیه کند و مانند سایه او را دنبال نماید. یا با پرسشهای تکراری میخواهد نگرانی خود را از چیزی به مراقب گوشزد کند.
راههای سازشگری بااین مشکل معمولا غیر دارویی است. مقاله «تغییرات رفتاری – تکرار» کوشش دارد راهکارهای مناسب برای سازشگری با این عارضه از جمله رفتار درست مراقب و استفاده از وسایل کمک حافظهای مختلف را شرح دهد. برای اطلاع بیشتر، مقاله مزبور را در لینک زیر مطالعه کنید: